چرا افسردگی زیاد شده است و چگونه بر این مشکل خانمانسوز فایق آییم. حالا نه خیلی فایق، اما تلاشمان را بکنیم که بهتر باشیم.
شروع پیشنهاد:
شاید بخشی از بیمعناییِ حس شده در زندگی امروزهمان، به دلیل سریع شدن کار ها باشد. آقای ونهگوت در "مرد بدون وطن" سه صفحه شرح میدهد که برای ماشین کردن دستنوشتههایش، چطور نامه را به ماشیننویس مخصوصش پست میکند. از لحظه نوشتن دستنویس تا لحظهای که از خانه بیرون میرود و تمبر میخرد و با آدمهای توی خیابان و دکان خوشوبش میکند و با تبادل خندههایی جذاب و زیبا به اداره پست میرود و عشق پنهانش که مسئول باجه پستی باشد را نگاه میکند و در نهایت نامه را پس از اطمینان از کافی بودن مقدار تمبراش، پست میکند و با روی خوش و خندهکنان به خانه بر میگردد و در جواب همسرش که میگوید چرا بهجای همهی این کارها نامهات را توسط سیستمهای جدیدتر پستی ارسال نکردی، میگوید که تو نمیفهمی. اعمال روزمره با تمام تکرارها و کلیشه بودن کلیشان، میتوانند چشمان ما را به جزئیات بازتر کنند و راههای جدید و ناکلیشهای را برایمان باز کنند. بهعنوانمثال، آشپزی، شستنظروف، تمیزکاریها و انواع اقسام کارهای خانگی که در حال حاضر خیلیهاشان را به سادگی تمام و گاهی با چند کلیک انجام میدهیم. اگر بهجای سفارش غذا آشپزی کنیم، میتوانیم به صدای مخصوص پوست شدن بادنجان دقت کنیم که کیفیتی تمامن استثنایی دارد. میتوانیم دستهایمان را پس از خردکردن سیر بو کنیم. میتوانیم خنکی و تیرکشیدن دست را در مواجهه با آبِخیلیسردِیهویی، تجربه کنیم و شوکه شویم. میتوانیم ببینیم. میتوانیم از تمام حسهایمان به طور کامل استفاده کنیم. در ازایش مقداری از وقتمان را میدهیم. وقتی که برای انجام همین کارها بهمان داده شده است. جز این است؟!
چند کیفیت کمتر توجه شده در اعمال روزمره:
۱- پوست بادمجان را که مثال زدم پس دیگر تکرار نمیکنم. حتمن با یک چاقوی تیز، پوست بادمجان را بگیرید و از نحوه سر خوردن چاقو زیر پوست سیاهرنگ لذت ببرید و صدایش را حس کنید.
۲- قیج قیج کردن ظرفها، وقتی کامل شستهشدهاند و لذتی وسواسگونه دارند. وقتی به عنوان یک انسان کاری را به بهترین شکل دنیا انجام دادهای. در واقع بخشی از وجودت، به طور ناخوداگاه از این قضیه لذت میبرد که تو درحال شستن ظرف هستی، و این ظرف، که در دستان توست، به غایت تمیزی خود رسیده است. یک امتیاز برای انسان مدرن، صفر امتیاز برای چربیهای تخمحروم.
۳- فرستادن نامه. در این باره خیلیها قبلتر از من نوشتهاند و زیبا هم نوشتهاند پس من دیگر نمینویسم. مثلن همین آقای ونهگوت در ابتدای همین نوشته.
۴- راه رفتن به جای تاکسی گرفتن. دید زدن ساختمانها در چهارراههای جدید. پیدا کردن طنزِ موجود در جدیت آدمهایی که از کنارمان عبور میکنند.
***
مثالها بسیارند. مثل قطرات دریا که آنها هم خیلی زیادند و شمردنشان کاری بیهوده است. اما یادآوری مثالها کاری زیباست. ما، به عنوان انسانِ فراموشکار، نیاز داریم که آدمها به واسطه تجربههای متفاوتشان، یادآورمان شوند که زندگی چه چیزهای دیگری دارد که ما فراموش کردهایم. باز هم به قول آقای دوباتن در کتاب "هنر چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند" نقاش دوره روکوکو، با کشیدن طبیعت بیجان، به انسان آن دوره یاد داد که زیبایی میتواند در یک برش نان و قابلمهای مسی باشد. (نگاه کنید به آثارِ نقاش: سیمون شاردن) برخلاف تصور مردمِ آن زمان که زیبایی را در یقههای آهار زده اشرافیان میدیدند و در قصرهای سلطنتی و پردههای پرزرقوبرقِ دورهی باروک. در واقع هنرمند و جریان هنری، زیباییشناسی و ایدئولوژی پشتاش را تکثیر و بازتعریف ميکند. آدمی که تا دیروز با دیدن نقاشی یک کاخ با خودش میگفت "چه زیبا"، حالا با دیدن برشی از نان با خودش میگوید "چه زیبا". این فرد میتواند خیلی عامی باشد و صرفن به این دلیل که برش نان را در پرده نقاشیِ نقاشِ معروفی میبیند با خودش بگوید "چه زیبا"، اما در نهایت کارکردی که این ماجرا دارد این است که تعریف شی و اتفاق "زیبا" کمکم تغییر میدهد. نقاشیهای دیگری از این قبیل هم موجود است البته. مثلن زیبایی یک پنجره آفتاب زده در نقاشیهای یان ورمیر، یا هزاران نقاشی و نوشته دیگر.
***
بر میگردیم به اولِ صحبت. زندگیِ ماشینی شده و سریع و بهینه، امکان تجربه و توجه به جزئیات را از ما گرفته است. و احتمال افسردگی برای کسی که تمام کارهایش را با چند کلیک انجام میدهد بسیار بیشتر است. زیرا او با زمانی که از انجام دادن کارهایش به صورت اتومات و خلاصه کردن کلمات به شکل(ب بهجای به، ک بهجای که و الخ) بهدستمیآورد میتواند به بدبختیهایش فکر کند و هی غصه بخورد و شیشه غم را به سنگ نکوباند که هفترنگش بشود هفتاد رنگ.
پایان پیشنهاد.
زیبا ,انجام ,میتوانیم ,تمام ,پوست ,میتواند ,امتیاز برای ,پایان پیشنهاد ,پوست بادمجان ,کلیک انجام ,اعمال روزمره منبع
درباره این سایت